- پیاله کش
پیاله پیما، باده نوش، شراب خوار
معنی پیاله کش - جستجوی لغت در جدول جو
- پیاله کش(اَ ضَج ج)
پیاله پیما. (آنندراج). می خوار. میخواره. پیاله پیما:
رند پیاله کش را تأثیر واگذاریم
کاری بما ندارد ما را به او چه کار است.
محسن تأثیر.
رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 157 شود
رند پیاله کش را تأثیر واگذاریم
کاری بما ندارد ما را به او چه کار است.
محسن تأثیر.
رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 157 شود
- پیاله کش
پیاله پیما می خوار باده نوش: رند پیاله کش را تاثیر او گذاریم کاری بما ندارد ما را باو چه کار است ک (محسن تاثیر لغ)
- پیاله کش((~. کِ))
شراب خوار، باده نوش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(اَ رَ)
لغت نامه دهخدا
پیاله پیما. باده خوار. شرابخوار:
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش.
حافظ
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش.
حافظ
(لَ/ لِ کَ / کِ)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بیله + کش، چوب خرد سرپهن که بدان گل از بیل بسترند. (یادداشت مؤلف)
(لِ وُ لِ)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان سیاهکل بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان، واقع در هفت هزارگزی جنوب سیاهکل. جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 170 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا لبنیات، چای و عسل. شغل اهالی گله داری و زراعت و راه آن مالرو است. عموم اهالی برای تعلیف اغنام، احشام و ییلاق به دیلمان میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
(اَ وا)
لغت نامه دهخدا
که پیمانه کشد. که پیمانه برد، پیمانه گسار. کنایه از شرابخوار. (آنندراج) :
پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان.
حافظ
پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان.
حافظ
آنکه پیمانه کشد کسی که پیمانه برد، پیمانه گسار شرابخوار: پیر پیمانه کش ما که روانش خوش باد، گفت: پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان. (حافظ)
پیاله پیما باده نوش شرابخوار در عهد پادشاه خطا بخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش. (حافظ)
باده پیما، باده گسار، پیمانه خور، پیمانه گسار، پیمانه نوش، دردی کش، شرابخوار
نام مرتعی در امل، پیله کو
روستایی از دهستان میان دورود کجور، نام کوهی در کجور
کوزه ی کوچک